اشعار زهرا جودکی

  • متولد:

آیا اجازه میدهی اینجا بمانم؟ / زهرا جودکی

ابری سیاهم، لکه ای در آسمانم
سنگین شده بر شانه ام بار گرانم

می بارم و می بارم و می بارم از نو
جاریست بر روی زمین اشک روانم

با هر نسیم کوچکی این سو و آن سو
دنبال رد خانه ات بی خانمانم

خورشید این گنبد بگو با من چه کرده است؟
شبنم به شبنم طرحی از رنگین کمانم

چشم ترم اذن دخول آمدن داد
باید که قدر اشکهایم را بدانم

امشب به صحن تو پناه آوردم آقا
آیا اجازه میدهی اینجا بمانم؟
 
1262 0 3.78

مادرانه دست بگشا تا بیایم سوی تو / زهرا جودکی

تا گرفتار زمینم در خودم زندانی ام

کاش می شد زیر پرهای خودت بنشانی ام

بی تو سردرگم شبیه ابرها در دست باد

بی جهت از هر طرف می چرخم و بارانی ام

شب به شب گم می شوم در جاده های بی کسی

پا به پای من بیا ای سایه ی پنهانی ام

با نفس های من از من آشناتر روح توست

لحظه ی گرمی که در آغوش خود می خوانی ام

مادرانه دست بگشا تا بیایم سوی تو

مرگ ای آغاز من در نقطه ی پایانی ام

2014 2 5